زنده تراش

ساخت وبلاگ
نه اینکه تنهایی نمیتونه منو از پا درارهیا ترس اینکه دنیا منو جدا از تو ، در زندگی بعدی جا بذارهاگه این لحظه ها یک شب به من فرصت بده ، منم توو خلوتم داستان عشقت رو یه جور دیگه میسازمبه روم یه درگاه وا کن روی دیوارای سنگی کمک کن ساده تر رد شم از این آشوب دلتنگییه روز آتیش آتیشم یه روز کوه یخه قلبم خودم هم یه وقتایی خودم رو نمیفهمم.یک قلب عاشق دادم به تویک درد پس دادی به منزنده نبودم قبل تو تا تو نفس دادی به مننام این عاشق رو از خاطرات خود بپرسبنشین کنار بغض من از هرچه شد بی تو بپرسدر زیر باران با چشم گریانامشب دو چندان دلتنگم ،با قلب بیمار ، شب ها بی خواب و بیداربه شوق دیدارت با خودم میجنگمفقط یک خواب میخواهم اونم در سایه ی توو جایی برای زندگی در آغوش تودوری ولی زیبای من ، من با یادت ، کنارت مانده امبا هر فصلی که گذشت چشم انتظار ، در انتظارت مانده ام زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 62 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:13

اگه فقط یه فرصت داشتی، یا یه شانسکه باش بتونی هرچیزی که تا حالا میخواستی رو تصاحب کنیالبته فقط یه لحظه !! وقت کمه !!ازش استفاده میکنی یا میذاری بره؟.دوست داری ماشین زمان داشته باشیاشتباهات رو درست کنیاما حاضر نیستی در لحظه انتخاب درست کنیاز لحظه ها می‌گذریکلی شانس دورت می‌چرخه اما نمیبینیحتی خودت رو در لحظه هم نمی‌بینیبه آینده میری و از گذشته افسوس میخوریغافل از اینکه گذشته همون آینده ی زمانه حالهدلت میخواد گذشته رو درست کنی اما آینده رو نابود می‌کنیتا به خودت میای میفهمی ،کلی گذشته داری برای افسوس خوردن.اما باز تسلیم نمیشیدستت رو مشت می‌کنیبا خودت میجنگی،نه به امید پیروزیفقط برای نباختنفقط برای حذف نشدناز محو شدن می‌ترسیخودت رو توو آیینه نگاه می‌کنیمیخوای همه چی رو درست کنیاما زمان فقط یه بار بهت فرصت میدهو هر بار که تلاش میکنی ، همه چی سختر از قبل میشهآینده های احتمالی خودت رو مرور میکنیو ازش ساده می‌گذری به گذشته میای تا آیندت رو بسازیقافل از اینکه مجبوری با خود درونیت در زمان گذشته بجنگیکل زندگیت در حال جنگی و اینبار دنیا هم دشمنت شدهچون از زمان گذشتی و از مکان و زمان اصلیت جدا شدیحالا که مختصه مکان و زمان خاصی نیستیمیفهمی باز هم آیندت رو باختیاینبار عمیق‌تر و تاریکتردر آخر میفهمی همش چرتهو کل زمان زندگیت برای هیچیهیعنی تهش هممون میرسیم به هیچیشاید باید طوره دیگه بگم ، این کالبد در این حیات فقط زجر میشکههر ثانیه در حال تحلیل رفتنه و سلول های بدن،در حال زجر کشیدن و مردن هستنگویا این حیات ، این دنیا ، این زندگی ، جهنمه​​​​​شاید باید یه طور دیگه بگم !کل زندگی و نیروی حیات در کالبد فانی یه چیز پوچههمش برای هیچهاز نظر مننیروی حیات با ترکیب در فیزیک میشه تحمیلمیشه بیگاریمیشه بر زنده تراش...
ما را در سایت زنده تراش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eshghemanbito بازدید : 49 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:13